نام آوران صومعه سرا    

دراین ناحیه از گیلان که یکی از پرآوازه ترین و معروفترین نواحی گیلان قدیم است؛ مردان و زنان بزرگ و پـرآوازه ای پــرورش یافتــه اند که تعداد آنها فزون از شمار است و جای بسی تاسف است که علم و آگاهی ما از نامداران ، مشاهیر ، مفاخر ، فضلا ، شخصیتهای برجسته و هنرمندان منطقه صومعه سرا،آن قدر محدود است که گاه فقط به بیان نام و محدوده فعالیت علمی شان خلاصه می شود؛ بسیاری از این مشاهیر و مفاخر ، یا نویســـنده و ادیب و یا زاهد و عارف و عالــم به علوم دیـــنی و اجتماعی بوده اند که به علت آشوب زادگاهشان ، مضیقه اقتصادی و یا به سبب آن که موطنشان را برای جولان افکارشان تــــنگ می دیدند ، هجرت اختیار نموده ، به مراکز علمی روی آورده و همانجا رحل اقامت افکنده اند .همچنینبه علت ازدیاد اسامی و در دسترس نبودن شرح حال تمامی نام آوران ؛ به ویژه معاصر ، حق تمامی آنها ادا نشده و فقط به ذکر تعدادی از آنها اکتفا گردیده است.

 

حضرت ابومحمد محیی الدین عبدالقادر بن ابوصالح گیـلانی (جیلانی) ملقب به  غوث اعظم

موسس سلسله علویه « قادریه » از فرق اهل سنت ، در آغاز ماه رمضان 471 ه. ق در دهکده پشتیر صومعه سرا دیده به جهان گشود. پدرش مرد وارسته ابوصالح گیلانی و مــادرش ام الخیر بی بی  فاطمه ، دختر عارف بلند پایه شیخ سید ابو عبدالله صومعه ای بود. شیخ عبدالقادر علوم مقدماتی را نزد ابو  ذکریای تبریزی فرا گرفت و در سال 488 ه. ق موطن خود را به قصد بغداد ترک کرد. او در شهر بغداد نزد اساتید مسلم از جمله ابوبکر محمد بن احمد ابوطالب بن یوسف علوم زمان را فرا گرفت و سپس به حلقه شاگردی علی بن ابی سعد مخزومی عارف بزرگ پیوست و به تکمیل معلومات پرداخت. او پس از چندی در مدرسه مخزومیِ، جانشین استاد گردید و به وعظ و ارشاد پرداخت. دیری نگذشت که آوازه زهد و تقوای او به همه جا رسید. مردم از همه نقــاط به زیارتـــش می شتافتند و نصایحــش را به جــان و دل می پذیرفتند . در مقام عرفان ، کمتر عالمی به حد مرتبت او می رسید . در صـلابت عزم و شجــاعت طبع بی همتا بود. ایستادگی وی در ریاضت تن و خوار داشتن نفس ، به استواری کوه طعنه می زد. روزه چهل روزه می گرفت و سالها تن به بستر نمی سپرد و راه خواب بر چشم می بست. او طریقه ای را در تصوف بنیاد نهاد که به نام خود او ؛ یعنی « قادریه » معروف شد . این طریقه در نقاط مختلف ایران و برخی از ممالک دیگر از جمله هندوستان و ترکیه و برخی از کشورهای عربی رواج یافت و هنوز هم گروه هایی از عرفا به طریقه مزبور تعلق دارند . او علاوه بر مقام شامخی که در تصوف و عرفان داشت ، شاعری توانا ، حکیم ، فیلسوف و دانشمند بود و آثار متعددی به زبانهای فارسی و عربی از خود به یادگار گذاشت. او مدرسه ای به نام « باب الارج » به سال 528 ه . ق در بغداد احداث نمود که در آن ده رشته از فقه و علوم تدریس می شد. سرانجام شب شنبه هشتم ربیع الاول 650 ه. ق خرقه تهی فرمود و در مدرسه اش ، واقع در محله باب الشیخ بغداد به خاک سپرده شد.

شیخ سید ابوعبدالله معروف به صومعه ای

 از  عارفان بزرگ قرن های چهارم و پنجم را صاحب کراماتی بسیار دانسته اند. مزار وی که به نام «بقعه شیخ عبدالله صومعی» معروف است هم اکنون در ابتدای جاده صومعه سرا به فومن قرار دارد. بعضی از منابع نام صومعه سرا را برگرفته از نام این عارف بلندپایه می دانند.

حاج احمد کسمایی

از معتبران کسما و عضو اولین گروهی بود که پیمان همکاری با میرزاکوچک خان جنگلی بست. وی در سالهای اولیه انقلاب جنگل به عنوان شخصیت دوم نهضت شناخته می شد. وی در اسفند سال 1330 و در سن 71 سالگی درگذشت.

سید عبدالوهاب صالح ضیابری

فرزند حجه الاسلام آقا سید صالح ضیابری ، به سال 1294 هـ . ق در ضیابر صومعه سرا دیده به جهان گشود . تحصیلات مقدماتی را در رشت نزد مرحوم حاج میرزا علی مجتهد رشتی فرا گرفت و آنگاه به نجف اشرف عزیمت کرد ، از محضر عالمان وقت مانند: حاج ملا محمد شربیانی ، حاج ملا علی نهاوندی ، آخوند حاج محمد کاظم خراسانی بهره های علمی به خصوص در زمینه فقه و اصول گرفت و اجازه اجتهاد یافت. او پس از دوازده سال فقه در دین در اواخر سال 1322 ه . ق به رشت مراجعت نمود و پس از ورود به رشت به تدریس فقه و اصول پرداخت. از شاگردان مشهورش شیخ علی ناصرانی و شیخ یونس ( میرزا کوچک خان جنگلی) و سید رضی رودباری بودند. در سال 1324 هـ. ق که زمزمه مشروطه خواهی آغاز شد ،  صالح به جرگه مشروطه طلبان پیوست. پس از صدور فرمان مشروطیت در آن سال ، سید عبدالوهاب جزء اولین منتخبین بود که به عضویت « انجمن ایالتی گیلان » در آمد . در استبداد صغیر و قیام محمد علی شاه بر ضد مشروطه که منجر به توپ بستن مجلس و دستگیری آزادیخواهان شد ، سید عبدالوهاب به فرمان پادشاه، نفی بلد و به مشهد اعزام گردید . بعد از مدت سه ماه پادرمیانی عده ای از اعاظم اجازه بازگشت یافت به این شرط که مقیم رشت نشود . لاجرم به ضیابر زادگاه خود عزیمت کرد. بعد از قیام مشروطه طلبان رشت و قتل آقا بالاخان سردار افخم حاکم مستبد گیلان و تشکیل مجدد انجمن ایالتی ، آقا سید الوهاب صالح به رشت منفصل و قوای روس در شهرهای تبریز ، رشت و انزلی به تعرض مسلحانه پرداختند ، بسیاری از آزادیخواهان دستگیر و برخی از آنها بر اثر محاکمات قلابی در رشت و انزلی از طرف نکراسف کنسول وقت روس در رشت به دار آویخته شدند. در این جریان آقا سید عبدالوهاب صالح و جمعی از سران را مغلولاً به بادکوبه فرستاده و در شهر گرداندند که پس از پایان ماجرا و رهایی از زندان  ، آقای صالح و فرزند ارشدش سید صالح صالح ( ایشان از دانشمندان گیلان و رییس یکی از شعب دیوان کشور بودن ) از راه بادکوبه عازم استانبول شدند و از آنجا از طریق حلب و بغداد راهی عتبات عالیات گردیدند . سه سال پس از این ماجرا ؛ یعنی در ایامی که جنگ بین الملل اول آغاز شد ، آقا سید عبدالوهاب خود را به رشت رسانید. وقتی که میرزا کوچک در جنگل قیام کرد و به پیروزیهایی دست یافت و علناً و رسماً سازمانی به نام« هیئت اتحاد اسلام» در کسما تاسیس کرد، آقای صالح در آن هیئت با عنوان ریاست به کار پرداخت . پس از پایان کار جنگل، کماکان در رشت به امور اجتماعی مشغول بود و مرجعیت داشت . در سال 1344 هـ . ق (1304 ه. ش) به نمایندگی مجلس موسسان انتخاب شد و سرانجام در روز دوشنبه 15 مرداد 1317 هـ . ش زندگی را بدرود گفت و در گورستان «مدیریه» رشت در مقبره خانوادگی آقا سید شرف الدین فرزند سید عبدالله ( شاه شرف یا شرف شاه) و به بیست و نه واسطه به حضرت امام موسی کاظم (ع) منتهی می گردد . مرحوم صالح ضیابری داماد  آقا شیخ جواد مجتهد رشتی بود. از این خانواده، شخصیت های فقهی، علمی و... برخاسته اند.

حجه الاسلام والمسلمین شیخ علی مستقیم عربانی

به سال 1305 شمسی در روستای عربان به دنیا آمد. وی در اوان جوانی به نجف اشرف عزیمت نموده و در دروس بزرگان از علمای آنجا تلمذ نمود. در اوائل انقلاب امامت جمعه شهر کوچصفهان را برعهده داشت تا اینکه در سال 1358 به دیار باقی شتافت. از وی مقالات بسیاری در زمینه علوم دینی به جای مانده است.

 آیت ا... صادق احسانبخش

 صادق احسانبخش مستحسن . فرزند مرحوم حاج غلامرضا دريكي از روزهاي تير ماه سال 1309 ش در ليف شاگردبه دنياآمد . وي تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه بازار جمعه درليف شاگرد شروع كرد . او براي تحصيلات حوزوي به شهر قم رفت و موفق به شركت در كلاس اساتيد زيادي از جمله آيت الله خميني «ره» و مرحوم آيت الله بروجردي شركت داشتند و رساله اي از وي به جامانده تحت عنوان «لباس مشكوك » است . وي براي تحصيلات دانشگاهي وارد تهران شد و دردانشگاه منقول ومعقول تهران موفق به اخذ درجه دكتري شد . ايشان موسس مدرسه دين و دانش در رشت بود .ازوي اثري به نام «خاطرات صادق »به يادگار مانده است.صادق احسانبخش نماينده سابق مقام عظما ي ولايت در گيلان و امام جمعه رشت بود .
فعاليتهاي آموزشي : از فعاليت هاي صادق احسانبخش تدريس در مدرسه دين ودانش بود و همكاري به آيت الله ضيابري در محل صندوق عدالت رشت بود .
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : تاسيس دبستان دين و دانش از جمله مراكزي بود كه ايشان پايه گذاري كردند و حركتي سياسي و اجتماعي بود . دراين مدرسه كارخوبي كه انجام شد اقامه نماز بود و ازاين را به خانه ها راه پيدا كرد و حتي مادران و پدران زيادي نماز خوان شدند. و اين دانش آموزان از اولين گروههاي دانش آموزي در تظاهرات خياباني درانقلاب بودند.
ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : صادق احسانبخش در سال 1328 عمامه اي شد و اولين منبري كه رفت در كيا سرا سنگردر تاريخ دوم و سوم محرم سال 1329 بود . وي به درس آيت الله حاج شيخ مهدي مازندراني رفت و درسال 1334 كه بيش از 25 سال نداشت و داراي تحصيلات جامع حوزوي و دانشگاهي بود جهت وعظ و خطابه به آبكنار بندر انزلي دعوت شد .
امام راحل از روزي كه در س خارج را درمسجد كوچه حرم شروع كرد او در درس ايشان شركت كرد و عصر همان روزها در درس آيت الله مرتضوي لنگرودي شركت كرد . حتي در درس استاد شريعتمداري كه در خصوص صلوات بود و همچنين در درس آيت الله بروجردي هم شركت مي كرد
.
. وی در چهاردهم خرداد سال 80 درگذشت
.

کیومرث صابری (گل‌آقا ؛دوست داشتنی ترين صومعه سرايی ايران)

در 7 شهریور 1320 در  صومعه‌سرا (منزلی در پشت محل فعلی کتابخانه عمومی میرزاکوچک) به دنیا آمد. یکساله بود که پدرش را از دست داد. پس از مرگ پدر، علی، برادر بزرگ صابری از همسر اولش که در آن زمان چهارده ساله بود، تحصیل را رها کرد تا به معیشت خانواده کمک کند. صابری نیز پس از گذراندن تحصیلات دبستانی برای کمک به مخارج خانواده به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت اما به اصرار دوستان و مادرش تحصیل را ادامه داد تا در سال 1336 در امتحان ورودی دانشسرای شبانه‌روزی کشاورزی ساری که از فومن فقط یک نفر را می‌پذیرفت قبول شد. پس از طی دوره دو ساله، در هجده سالگی به عنوان معلم یک دبستان در روستای کسما مشغول به خدمت شد و یک سال نیز در روستایی به‌نام کوچه‌چال مدرسه‌ای چهارکلاسه بدون معلم و ناظم و مدیر و خدمتگزار را اداره کرد.

در 20 سالگی به‌طور متفرقه در رشته ادبی امتحان داد و دیپلم گرفت. همان سال در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق تهران پذیرفته شد و چون در دبستان و دبیرستان فومن تدریس می‌کرد، به‌جز چند ماه اول سال، مابقی درسش را غیرحضوری گذراند. همچنین در سال 13۵3 در رشته ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شد.

 صابری اولین شعرش را در چهارده سالگی سرود و در همان زمان یکی از شعرهایش در مجله امید ایران چاپ شد. در زمان تحصیل در دانشکده (1340) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و از سوی نیروهای امنیتی از ناحیه گردن مضروب شد. او این ماجرا را به طنز سرود و با نام «گردن شکسته فومنی» برای مجله طنز توفیق فرستاد. پس از چاپ این شعر در چند شماره بعد توفیق، رسماً به طنزنویسی کشیده شد و تا سال 1345 گهگاه اشعاری به طنز برای توفیق می‌فرستاد. در این سال گزارش طنزآمیزی درباره عروسی نخست‌وزیر وقت نوشت که در دو صفحه توفیق چاپ شد و برایش موفقیت بسیار زیادی به همراه آورد. حسین توفیق، سردبیر نشریه که به استعداد این طنزنویس جوان پی برده بود تلاش کرد تا او به تهران منتقل و همکار ثابت مجله توفیق شود. به این ترتیب صابری به تهران آمد و ضمن تدریس در یکی از دبیرستانهای تهران، عصرها همکار ثابت توفیق شد و پس از مدت کوتاهی به معاونت سردبیری رسید. او در توفیق صفحه‌بندی، اصلاح و آماده چاپ کردن مطالب وارده و مطالب اعضای تحریریه را به عهده داشت و خود بعدها ستون ثابتی با عنوان هشت روز هفته می‌نوشت. امضاهای مستعار او در توفیق عبارت بودند از: میرزا گل، عبد الفانوس، ریش سفید، لوده، گردن شکسته فومنی و... .
پس از تعطیلی توفیق در سال 1350، به تدریس ادامه داد و گهگاه در نشریات جدی همچون سپید و سیاه، فردوسی، نگین و امید ایران مطلب می‌نوشت.در سال 1350 در هنرستان کارآموز تهران با محمدعلی رجایی آشنا شد که به دوستی صمیمانه این دو انجامید و پس از انقلاب در زمان نخست‌وزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی وی و در زمان ریاست‌جمهوری‌اش به مقام مشاورت فرهنگی او رسید. در زمان ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نیز در این سمت باقی ماند تا اینکه در آذر 1362 رسماً از مشاغل سیاسی کناره گرفت. در سالهای 58 تا 59 مسؤولیت مجله رشد ادب فارسی وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشت و مطالبی برای روزنامه‌های اطلاعات، کیهان و کیهان فرهنگی می‌نوشت از جمله سفرنامه شوروی که گزارشی بود از سفرش به همراه یک هیأت ایرانی به شوروی که اول به شکل پاورقی در روزنامه اطلاعات و بعد به شکل کتاب چاپ شد و همچنین تحلیل داستان ضحاک و کاوه آهنگر که در روزنامه کیهان به چاپ رسید.

 صابری مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت و سرانجام در سفر حج به سال 1363 مقدمات این طرح را فراهم کرد. در آن حج در بعثه امام خمینی (ره) روزانه خبرنامه‌ای برای صدوپنجاه هزار زائر ایرانی منتشر می‌شد که شامل بیان مناسک و اخبار ایران و جهان و مکه و مدینه بود. او در آن خبرنامه ستون طنزی با عنوان «داستانهای جعفرآقا» دایر کرد که میان حجاج ایرانی، هواداران بسیاری پیدا کرد. وی در خاطراتش می‌گوید: «در مکه به کعبه رفتم و در جوار کعبه قلمم را درآوردم و رو به کعبه کردم و گفتم: «من این قلمم را در خانه خدا با خدا معامله کردم. خدایا تو شاهد باش که من در راه اعتلای دین تو و کشورم گام برمی‌دارم. مرا از لغزشها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ کن». چهار ماه بعد از این سفر، ستون طنز سیاسی را که مدتها در فکرش بود در روزنامه اطلاعات ایجاد کرد.

 اولین «دو کلمه حرف حساب» با امضای «گل‌آقا» در 23 دی 1363 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. پس از مدت زمانی کوتاه گل‌آقا به عنوان طنزنویسی صاحب سبک و خلاق و مهم‌ترین منتقد حکومت در داخل کشور مطرح شد و توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کرد. طنز سیاسی که تقریباً از سال 59 تعطیل شده بود با دو کلمه حرف حساب حیات تازه‌ای پیدا کرد.

 پس از گذشت ۶ سال از انتشار اولین دو کلمه حرف حساب، صابری تقاضای امتیاز هفته‌نامه‌ طنز گل‌آقا را مطرح کرد. اولین شماره این نشریه در آبان ماه 1369 منتشر و با استقبال فراوانی روبرو شد. با انتشار این نشریه کاریکاتور سیاسی که انتشارش در آن زمان به قدرت خطرپذیری زیادی نیاز داشت، دوباره مطرح شد و رونق گرفت.

او بعد از انتشار هفته‌نامه فعالیتهای خود را گسترش داد و در مرداد 1370 ماهنامه گل‌آقا، در اسفند همان سال سالنامه گل‌آقا و در فروردین 1378 مجله «بچه‌ها...گل‌آقا» را منتشر کرد. همچنین مؤسسه گل‌آقا را به عنوان «خانه طنز ایران» معرفی کرد و در این راستا به برگزاری مسابقات داخلی و خارجی طنز و کاریکاتور، تربیت طنزپردازان جوان و چاپ کتابهای طنز و کاریکاتور پرداخت.در آن دوران نشريه گل آقا بی شک از زيباترين بيادماندنی ترين و پرطرفدارترين نشريه های سياسی ايران بود.

 گل‌آقا در آبان ماه 1381 و همزمان با آغاز سیزدهمین سال انتشار هفته‌نامه گل‌آقا، بدون ذکر هیچ دلیلی، انتشار هفته‌نامه را متوقف ساخت و جامعه مطبوعاتی و مردم ایران را به حیرت فرو برد. او تا آخرین لحظه زندگی، روزه سکوت خود را در باب دلایل توقف انتشار هفته‌نامه گل‌آقا نگشود.

پروفسورانوش برزیگر

 دکتر انوش برزیگر به سال 1326 در میانده صومعه سرا متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود و رشت به اتمام رسانید. سپس در رشته پزشکی از دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی سابق ) به اخذ درجه دکترا نائل گردید. دوره تخصصی داخلی و دوره فوق تخصص قلب و عروق را نیز در همین دانشگاه گذرانید . وی سالها در دانشگاه علوم پزشکی گیلان ، تدریس کرده و در اولین فارغ التحصیلی این دانشگاه به عنوان استاد نمونه معرفی گردید و در حال حاضر ، دانشیـــار و معاون آموزشی دانشگاه مزبــور می باشد . دکتر برزیگر عضو هیئت امنای دانشگاه ، عضو هیئت ممتحنه « پره بورد » تخصصی وزارت بهداشت  و درمان و آموزش پزشکی ، عضو هیئت مدیره جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران و دادستان نظام پزشکی گیلان می باشد. وی از متخصصان به نام قلب و عروق و بنیانگذار و مدیر گروه داخلی قلب و رییس دپارتمان قلب و عروق بیمارستان دکتر حشمت رشت است . آثاری که از وی منتشر شده از این قرار است : کتاب تشخیص بیماری های قلب و عروق به روش سمع قلب ، کتاب ِآریتمیها و آنتی آریتمی، نظارت در ترجمه کتابهای بیماری های قلب و عروق اطفال (طب نلسون)  و اکتروکاردیوگرافی (برانوالد) . همچنین 12مقاله تحقیقی در مورد بیماری های قلب و عروق در نشریات  پزشکی به چاپ رسانیده و در بهمن ماه 1373 به عنوان محقق نمونه دانشگاه علوم پزشکی گیلان انتخاب شده است. از انوش برزیگر در بسیاری از مقاله ها به عنوان پروفسور یاد می شود،

میر ابوطالب رضوی نژاد صومعه سرائی ،

فرزند محمد علی در سال 1309 شمسی پا به عرصه وجود گذاشت. در سال 1328 با اخذ دیپلم دانشسرای مقدماتی ، در زادگاه خود به انجام  خدمات فرهنگی اشتغال یافت. در سال 1330 با اخذ دیپلم ادبی در کنکور دانشکده حقوق تهران شرکت نمود و در سال 1334 به اخذ لیسانسیه حقوق در رشته قضایی ، وارد خدمات دادگستری گردید و با عنوان دادرس دادگاه شهرستان لاهیجان و ریاست دادگستری شهرستان لاهیجان و بازرس قضایی وزارت  دادگستری و نایب  رییس کمیسیون دادگستری مجلس شورای ملی انجام وظیفه قضایی نمود. در دوره بیست و چهارم ، نماینده مردم شهرستان صومعه سرا در مجلس شورای ملی بود . در سال 1358 به افتخار بازنشستگی نائل گردید و موفق به اخذ پروانه وکالت پایه یک دادگستری شد . وی با پشتوانه نزدیک به پنجاه سال خدمات فرهنگی ، قضایی،  پارلمانی و تحقیقاتی ، 14 جلد کتاب اجتماعی ، تاریخی ِ، فلسفی ، عرفانی و حقوقی در زمینه های مختلف حقایق زندگی انسانها ، تالیف نموده است.

دکتر علی فروحی

 متولد سال 1308 در صومعه سرا پس از طی دوره تخصصی جراحی عمومی در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران دوره های فوق تخصصی و تکمیلی جراحی را در کالج سلطنتی انگلستان و بیمارستانهای وابسته به دانشگاه لندن طی نمود وی علاوه بر ریاست بخش جراحی بیمارستان پورسینای رشت و تدریس در معتبرترین مراکز علمی ایران کتابهای «ارمینیان گیلان» و «پزشکان نامی گیلان» را نیز تالیف نمود. دکتر فروحی در بهمن ماه 1384 به دیار باقی شتافت.

 دکتر حمید بهزادی

  بسال 1312 شمسی در عربان صومعه سرا چشم به جهان گشود. تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته های فلسفه حقوق و علوم تربیتی در تهران به پایان رسانید و سپس به امریکا عزیمت  کرد و تحصیلات خود را در دانشگاههای کلمبیا و ایندیانا ادامه داد و به دریافت عنوان  دکترا با درجه ممتاز نائل گردید. رساله دکترای او تحت عنوان « سیاست خارجی امریکا و دخالت آن کشور در خاورمیانه از طریق پیمانهای دو جانبه و چند جانبه » از سوی وزارت خارجه ایالات متحده ، به عنوان یک تحقیق مسند شناخته شد. وی در دوران تحصیلات ، مدتی ریاست سازمان جهانی دانشجویان را به عهده داشت. در سال 1347 به ایران بازگشت و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. وی در آبان ماه سال 1356  چشم از جهان پوشید. او در طی دوران تدریس در دانشگاه تهران و دانشگاه ملی، مقالات و کتابهایی به رشته نگارش کشید که کتابهای «قدرتهای بزرگ و صلح بین المللی» و « ناسیونالیسم و تاثیر آن بر تصمیم گیری و روابط بین المللی » از این جمله اند.

 دکتر مهدی تجلی پور بنیانگذار تئاتر صومعه سرا

 در سال 1333 از دانشسراي مقدماتي رشت فارغ التحصيل شد و سال بعد پس از اخذ ديپلم دبيرستان به خدمت آموزش و پرورش شهرستان زادگاهش در آمد . در سال 1342 در رشته ي علوم طبيعي ، از دانشسراي عالي تهران فارغ التحصيل شد . پس از 77آن چند سالي در دبيرستان ها به تدريس اشتغال داشت و در سال 1343 ازدواج كرد .

وي كه از استعداد سرشار و پشتكاري كم نظير برخوردار بود ، از آن زمان به كار ترجمه و تاليف پرداخت . بزرگترين اثر او « دايره المعارف  دانش بشر » است . تاليف اين كتاب گواهي بر خستگي ناپذير بودنش در راه دانش است . ديگر آثار او در آن زمان عبارتند از :

- ترجمه ي كتاب زندگي در دريا ، اثر رنه لژاندر .

- ترجمه ي كتاب اندازه گيري زمان ، اثر پروفسور زاولسكي

- ترجمه ي كتاب ميمون برهنه ، اثر دسموند موريس .

- تاليف كتاب تلاش براي زندگي

- تاليف كتاب گياهان گوشتخوار و عجيب عالم .

- تاليف كتاب زندگي اجتماعي جانوران .

ـ سرپرستي تنظيم و تدوين هفدهجلدكتاب تمريني براي شركت درامتحانات ورودي دانشگاهها وموسسات آموزش عالي .

ـ چاپ سي و هفت مقاله ي علمي در شماره هاي مختلف مجله ي سخن .

در سالهاي 47- 1346 ، به كار پژوهش هاي دريايي همت گماشت ، و توجهش به شناسايي ، رده بندي و اكولوژي جانوران كف زي ، به ويژه نرم تنان آب هاي ايران جلب گرديد . از نرم تنان بنادر و سواحل و جزاير ايراني خليج فارس ، چند بار نمونه براداري كرد و به شناسايي آنها پرداخت . سپس جهت گذراندن دوره ي دكتراي علوم طبيعي عازم كشور فرانسه شد . در سال 1352 ، موفق به اخذ درجه ي دكتراي دولتي ، با امتياز « بسيار افتخار آميز « همراه با تقدير كتبي هيات ممتحنه از دانشگاه «مون پليه» گرديد . عنوان تز دكتراي وي نرم تنان خليج فارس است كه بعدها به صورت كتاب در  دانشگاه « مون پليه » به چاپ رسيد . او ضمن گذراندن دوره ي دكترا ، براي كار با ميكروسكوپ الكتروني نيز تخصص گرفت .

دكتر تجلي پور ، كه عضو انجمن نرم تن شناسان اروپا بود ، پس از بازگشت به ايران ، كار دانشگاهي خود را از دانشكده ي دامپزشكي دانشگاه تهران آغاز كرد . او ضمن تدريس در دانشگاه و عضويت در انجمن علوم و فنون دريايي ايران همچنان به كار پژوهش در زمينه ي خصوصيات آب هاي ايران مشغول بود  ضمن چند سفر پژوهشي به بنادر و جزاير خليج فارس و درياي عمان و شناسايي و مطالعه ي بيشتر نرم تنان آن مناطق ، به تكميل اطلاعات خود پرداخت ، تا آنجا كه در مجمع نرم تن شناسان اروپا ، درباره ي نرم تنان خليج فارس و درياي عمان صاحب نظر گرديد .

پس از بررسي آب هاي خليج فارس و درياي عمان ، به پژوهش در آب هاي درياي خزر و آب هاي داخلي ايران پرداخت . پژوهش نرم تنان خزر را با يك طرح چهار ساله آغاز كرد و درياي خزر را از خطر ساحل تا عمق دويست متري ، چندين بار نمونه برداري كرد . دكتر تجلي پور موفق شد يازده نمونه از نرم تنان درياي خزر را براي اولين بار به دنيا معرفي كند . حاصل بخشي از پژوهش هاي او در درياي خزر ، در سال 1358 ، در كتابي تحت عنوان بررسي جانوران بستر درياي خزر ( ٍآستارا – انزلي ) ، به وسيله ي انجمن علوم و فنون دريايي ايران به چاپ رسيده است .

-كتاب نرم تن شناسي ( براي دوره ي دانشوري دانشكده ي علوم دريايي )

-كتاب بررسي جانوران بستر درياي خزر ( آستارا – انزلي )

-كتاب نرم تنان مرواريد ساز خليج فارس

-كتاب نرم تنان رودخانه اي و آب شيرين ايران . ( تصحيح گزارش هيات علمي اتريشي درباره ي نامگذاري نرم تنان ايران )

- ترجمه ي كتاب تشريح و كالبد گشايي جانوران ، جلد اول بي مهـــرگان ( بي مهره ها )

وهمچنين مقالات بسياري در نشريات معتبر فرانسه و ايران را شامل ميشود.

از سال 1357 دكتر تجلي پور به جنوب كشور منتقل شد و تا آخرين روز حيات در خدمت دانشكده ي علوم دانشگاه اهواز بود . او با استفاده از فرصت اقامت در جنوب ايران به مطالعات علمي و تاليف و ترجمه ادامه داده به تاليف كتاب نرم تنان مرواريد ساز خليج فارس پرداخت تا كليدي براي گشايش راه صيد مرواريد و پرورش آن در ايران باشد و نيز به جهت رفع مشكل آزمايشگاه هاي تشريح در مدارس و دانشگاه هاي كشور ، كتاب « تشريح و كالبد گشايي جانوران بي مهره » را ترجمه كرد . هنگام فوت وي اين هر سه كتاب زير چاپ بودند .

در تير ماه 1361 قلب تپنده و پر اميد تجلي پور از حركت باز ايستاد و كتاب زندگي استادي دانشمند و پژوهنده اي پر توان بسته شد در حالي كه كارهاي نيمه تمام بسيار داشت .دكتر تجلي پور علاوه بر تدريس از اولين كساني بود كه در راه تقويت جنبه هاي هنري جوانان تلاش كرد . در سال 1335 اولين تاتر شهرستان صومعه سرا توسط وي در راهروي مدرسه ي شمس به اجرا در آمد . اجراي نمايش « پشيمان » بازتاب گسترده اي پيدا كرد به نحوي كه تنگ نظران بي مايه تاب تحمل نداشتند و زمزمه مخالفت سر دادند اما استقبال و اشتياق مردم هنوز دوست به ويژه فرهنگيان مقاوم باعث شد تا دكتر تجلي پور نمايش « خسيس » را به صحنه ببرد و نام خود را به عنوان بنيانگذار تاتر شهرستان صومعه سرا به ثبت برساند.

پروفسور احمد مسعود

 پزشک و دانشمند برجسته کشور در سال 1322 هجری شمسی در روستای لیموده و در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. وی علاوه بر دارا بودن مدرک دکترای تخصصی ایمونولوژی از فرانسه صاحب یکصد و بیست مقاله تخصصی می باشد و بیش از بیست عنوان کتاب تخصصی را نیز تالیف یا ترجمه نموده است. وی علاوه بر پزشکی در زمینه شعر و ادب نیز صاحب تالیفات قابل توجهی می باشد.

غلامرضا مرادی

متولد سال 1327 در صومعه سرا پس از اخذ مدارج عالی تحصیلی در رشته های ادبیات و فلسفه به تدریس در مراکز آموزش عالی کشور پرداخت. وی در همه شیوه های شعر صاحب آثار وزین و معتبر می باشد. علاوه بر انتشار مداوم نشریه پیام شمال به مدت بیش از ده سال ، کتب بسیاری در زمینه شعر و داستان و تحقیقات ادبی نیز از او منتشر شده است.

هنگامه اخوان

در سال 1334 و در روستای کلاشم پائین دیده به جهان گشود. وی بعد از طی دوره های آموزشی موسیقی نزد بزرگانی چون جواد معروفی، علی تجویدی، حبیب الله بدیعی، مرتضی حنانه و ... تحصیلات موسیقی خود را تا مقطع دکترا در خارج از کشور ادامه داد. از وی آثار موسیقی بسیاری به جا مانده از آن جمله می توان به اجراهای مشترک وی با استاد محمدرضا لطفی اشاره نمود. وی در حال حاضر مدرس موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد.

ابراهیم رهبر

 به سال 1317 شمسی در صومعه سرا زاده شد. دوره های ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانیده و از دانشگاه تهران ( دانشکده علوم ) لیسانس در رشته زمین شناسی گرفته است. اکنون بعد از سالها خدمت دولتی و تدریس ، بازنشسته شده و تمام وقت به کار داستان نویسی اشتغال دارد. از این نویسنده ، کتابهای مهربانان و سه نمایشنامه ، دود ( مجموعه داستان) من در تهرانم  ( مجموعه داستان) سوگواران ( مجموعه داستان ) انتشار یافته است . در سالهای اخیر نیز 25 داستان کوتاه از او در مجله ها چاپ شده است. ابراهیم رهبر از اعضای گروه پژوهشگران ایران است.

سيدمحمد عباسيه كهن

شاعر انقلاب، در سال 1335 در «رشت» متولد شد و در 27 خرداد 1384 در بيمارستان «مصطفي خميني تهران»، در سن 49 سالگي به علت نامعلومي درگذشت. پنج روز بعد يعني دوم تيرماه همان سال در «صومعه سرا» به خاك سپرده شد. از اين شاعر تاكنون مجموعه شعرهايي به نام هاي:
1- به رنگ نيلوفران 2- شهر من عشق 3- كاروان شقايق 4- بين خودمان باشد 5- داوينچي آه مي كشد منتشر شده است.
چند كتاب ديگر از جمله اشعار گيلكي اين شاعر، تذكره شاعران گيلان و دو اثر تحقيقي در سبك هندي از اين شاعر خوش قريحه معاصر وانقلاب منتشر خواهد شد.
ناگفته نماند كه گزيده اشعار زنده ياد «سيدمحمد عباسيه كهن» در 160 صفحه با نام «كوه را با صداي من بگذار» با مقدمه «عبدالرضا رضايي نيا» از سوي سوره مهر، دفتر آفرينش هاي ادبي حوزه هنري منتشر شده است.

علاوه بر فرهیختگانی که نام بردیم  می توان به تعداد قابل توجهی از اهالی علم و فرهنگ و ادب نیز اشاره نمود که شرح زندگی آنان ـ هرچند مختصر ـ مجالی بیش از این می طلبد. افرادی چون   تیمور برهان ، هوشنگ اقدامی ، سید جعفر مهرداد ، علی صفرنژاد ، قاسم پهلوان ، مهدی رضازاده ، عبدالرضا رضایی نیا ، ناصر پویان،سیدایمان ضیابری، شراره جعفری نژاد ، علیرضا مجلل ،مراد قلی پور ، اکبر گیلانی، شبنم کاتب،عزت الله زرندیان ، ابوطالب رضوی نژاد ، رحمت ساکت ، محمدسعید محصصی ،شاهین آروین ، تراب کمایی ، سمانه پوررحیمی ، رضا فدایی ،محمد آراسته، سیروس مجیدیان ، احمد عربانی ، پروفسور پوراحمدی ، ابراهیم اصلاح عربانی ، کامران سحرخیز ، بزرگ قانع صفت ، علی کسمایی ، بهارا بلالایی، سينا جهانديده، مجتبی دادفر،رضا کاظمی،حميدرضا اقبالدوست، خلیل حبیب دوست، حسين قاسمي، سيدجليل سيدهاشمي، سعيده حسينيان، علی جمالی، کیان بشردوست، علي اصلاحي، سيده حاتمه سيدزاده،رضا میرمعنوی ،مهین کسمایی ، محمد دلاور ، حمید زیده سرایی و ...